سبک معماری گوتیک
فاصله
زمانی بین قرن دوازدهم تا اوایل قرن شانزدهم را اصطلاحاً هنر گوتیک می نامند. در
سده هفدهم این سبک را با لحنی تحقیر آمیز به گوت ها (Goths) یکی از اقوام بربر اروپایی نسبت
دادند. هنر گوتیک از فرانسه آغاز شد و به انگلستان، اسپانیا و آلمان راه یافت. در
آغاز دوره گوتیک، یعنی در حدود سال ۱۱۵۰ میلادی، ناحیه ای که گاهواره پرورش
هنر گوتیک قرار گرفت، منحصر و محدود بود به ایالت ایل دو فرانس- یعنی شهر پاریس و
حومه آن که قلمرو خاص پادشاهان فرانسه شمرده می شد. البته لازم به یادآوری است که
شکل گیری معماری گوتیک فرانسه ریشه در معماری انگلستان در
دوره رومانسک داشت. واژه گوتیک نخست در مورد هنر معماری به کار رفت و در آن هنر
بود که خصوصیات شیوه ی مذکور به خوبی بازشناخته شد. فقط در یکصد سال اخیر بوده که
بحث درباره پیکر تراشی و نقاشی گوتیک نیز متداول گردیده است. کارشناسان تاریخ
معماری مدرن در تقابل با دیدگاه های ساده ای که در گذشته وجود داشت، تعابیر پیچیده
و سردرگم کننده ای از معماری گوتیک به وجود آورده اند. به طور کلی سه رویکرد غالب
حاکم است: رویکرد سازه ای، ظرافت بصری و سمبلیک.
اولین
رویکرد بر اسکلت سنگی سازه ی معماری گوتیک تأکید می کند و از نظر کار مهندسی به
بررسی می پردازد. گویی سازندگان آن غیر از تبدیل دیوارهای سنگین رومانسک به
آرماتورهای ظرف سنگی دغدغه ی دیگری نداشته اند. آنها که این دیدگاه را در قرن
نوزدهم مطرح می ساختند، گوتیک را دارای ارتباط نزدیکی با فن آوری سبک جدید معماری
آهن و فولاد می دانستند. ازاین نظر در تقسیم بندی کلی اسکلت های معماری، سبک گوتیک
تفاوت اساسی چندانی با قصر بلورین و یا برج ایفل نداشت.
رویکرد
دوم، معماری گوتیک را جزء هنرهای بصری (دیداری) به حساب می آورد و یا آن را بخشی
از دانش زیبایی شناسی برمی شمارد که بر نقش خطوط تکرار شونده ای تأکید می کند که
در بخش قابل رؤیت فضای داخلی فراگیر می شود و شکل آن را از کلیتی تخت و ساکن، به
هیأت فضایی آراسته و سبک و پویا درمی آورد.
عده ای دیگر بر نقش نورپردازی در این نوع معماری تأکید دارند، آن هم نه تنها در برابر تأثیر نوری که از بیرون شیشه های رنگی به درون می تابد، بلکه تأثیر پدیده معروف به نخ نمایی در سبک گوتیک نیز مورد نظر است. نخ نمایی با ایجاد پوسته هایی چند لایه و قابل رؤیت از صلابت و سختی سازه می کاهد. از جمله به این نمونه ها اشاره می شود.
فضای داخلی معماری گوتیک شبیه به لایه های چترمانندی است که یک درمیان متحدالمرکزند و درون یکدیگر قرار می گیرند، یا طاقی های مورب رگبرگی شکل، و یا فرم متفاوت جرزها در تقابل با سادگی که در سبک رومانسک وجود دارد، تردیدی در این مورد باقی نمی گذارد. اما ساختمانی مثلاً به پیچیدگی کلیسای آمین بدون وجود احساسی قوی و عمیق، با ملاحظات ساختاری و بصری بنا نمی شود. در دوران رواج سبک گوتیک نمادهای بخش عمده ای از جریانات مذهبی و روشنفکرانه در کلیساها بروز می کنند. جریان قالب روشنگری در آن دوران فلسفه اسکولاستیسم (فللسفه ی مدرسی) بود و معروف ترین شارح آن سنت توماس آکوینیاس (۱۲۲۵-۱۲۷۴) بود که رساله ی خداشناسی (Summa Theologica) او، چکیده ای از افکار مذهبی و روشنفکری زمانش است. میان اسکولاستیسم و معماری گوتیک پیوندهای محکمی وجود دارد، که از جمله ی آنها ترجمان دیدگاه های دایرة المعارفی به ترتیب آراستن کلیسا با سنگ و شیشه و یا ارتباط تنگاتنگ ساماندهی خردگرایانه ی ساختمان کلیسا با بیانات اسکولاستیکی است. اسکولاستیسم را می توان آیینه ی فرهنگی کلیسای گوتیک محسوب کرد. اما این تعبیر دربرگیرنده ی تمامی هیجان و جادوی معماری – که کمتر بر استدلال و بیشتر بر نمادهای نافذ تکیه می کند- نیست. کلیسا نماد تصویری بیت المقدس ملکوتی است، شهری آسمانی که سنت جان در انجیل و سنت آگوستین در شهر خدا (The city of god) به عنوان مقصد نهایی مقربان (آنان که آمرزیده می شوند) از آن یاد می کنند. ساختمان کلیسا به عنوان خانه خدا بر روی زمین، باید صوذتی از آن جهان دیگر را بنمایاند : با مجسمه ها و شیشه های رنگی، و حرکت محض به سمت بالا و با شکوه مندی اش، و از همه اساسی تر با ساختن صورتی متعالی از محدودیت های این جهانی که هم خوش قریحه بود و هم محاسبه شده. اوج معماری در عصر ایمان، استنباط بصری انسان قرون وسطایی از واقعیت متعالی است. تنها چنین تعبیری توجیه گر طراحی کلیسای گوتیک و احساسات مذهبی است که در ساختمان آن دیده می شود. همین کیفیت رویایی آسمانی و فراگیر در این کلیساسات که در برخورد اولیه تکان دهنده می شود. تفوق خیال بافی در کلیسای گوتیک دیگر وجوه ساختمان را در منظر درستی قرار می دهد. معماران، دیدگاه نمادین را هدف اصلی خود قرار می دادند، که حقیقتاً همسو با سلسله مراتب مورد نظر در فلسفه ی مدرسی بود و بقیه ی جزئیات در جهت نیل به این هدف شکل می گرفت و ویژگی های ظاهری (مانند: فضا، نور، خط و هندسه) فضای متعالی ساختمان را به وجود می آورند. ویژگی های ساختاری (رگه های قوسی، طاق های نوک تیز، پشت بندهای معلق) نیز عوامل بصری را پدید می آورند.
پشت بند های معلق که دورتادور
کلیسا را گرفته اند فرم هایی را حفظ می کنند که فضایی رویایی درون ساختمان را به
وجود آورند. این فرم ها برای بیننده ای که درون ساختمان کلیسا حضور دارد،
قاب پشت بندها را از یاد می برد. به گونه ای که گویی تنها با تکیه بر نیروی مافوق
طبیعی، معجزه و لطف الهی، استوار به نظر می رسند.چنین می نماید که این سبک آسمانی
است.
گوتیک ضمناً وجوه تشابه زیادی به
سبک بیزانسی دارد. کلیسای ایاصوفیه قرینه ی مشرقی کلیسای آمین است، آن هم نه تنها
از نظر مفهوم،بلکه از نظر ارزش های آن جهانی در مسیحیت. در هر دوی این ساختمان ها
ساختارهای هندسی معقول، تأثیراتی غیرخردگرایانه پدید می آورند. اگر چه اینجا تأکید
ما بر ویژگی های بصری و نمادین کلیسای گوتیک بیش از ویژگی های ساختاری آن بوده
است، اما نمی توان منک اهمیت این ویژگی ها بود، مخصوصاً طاق های استخوان دنده ای
در این نوع معماری. این نام استعاره ای اشاره دارد به نقش دنده ها در آناتومی
انسان، به عنوان بافتی متصل کننده و برپادارنده ساختار استخوان بندی. در عمل این
دنده ها در معماری چیزی نیستند جز طاق های قوسی که معمولاً هر سه جفت در یک محفظه
ی مستطیل شکا به طور طولی، عرضی و مورب ادامه می یابند. این قوس های مورب اندکه
طاق های استخوان دنده ای را متمایز می سازند. زیرا قاب احاطه کننده ی قوس های طولی
و عرضی در طاق های محفظه ای و تویزه ای در سبک رومانسک نیز بود. این تفاوت نه تنها
از نظر بصری بلکه از نظر ساختاری و فنی نیز تعیین کننده است. دنده هایی متقاطع به
همراه قاب های خمیده دورشان، آرماتور کاملی متشکل از قوس ها را در حایشه انحنای
طاق اصلی به وجود می آورند. این خود مزیت در خور توجهی است و برای آن باید طلق عای
تویزه ای در سبک رومی رومانسک را به یاد آورد. در سبک رومانسک، در محل تقاطع گوشه
های قائم میان دو طاق محفظه ای، برجستگی هایی به وجود می آید. با اینکه چنین چیزی
نسبت به طاق های محفظه ای مزیت هایی دارد اما در عمل محدودیت هایی بسیاری را نیز
به وجود می آورد. از جمله اینکه از اطراف باز است تا نور و فضا با مانعی روبرو
نشوند و وزن تا حدودی در گوشه متمرکز می شود. اما این طاق سنگین است و هنگام ساخت
نیازمند قالب عظیمی است. از این که بگذریم، طاق تویزه ای مشکلات فنی فراوانی نیز
دارد.
طاق های گوتیک به طور طبیعی تنها روی نقشه ی مربع شکل اجرا شدنی است و حتی در این صورت، هم در محل خطوط تقاطع طاق های محفظه ای- خطوط تویزه – انحنا شکلی به وجود می آید که هنگام ساخت مانع تشکیل خطوط ظریف و پاکیزه می شود. طاق استخوان دنده ای بر این موانع فائق می آید. برای فهمیدن این نکته ابتدا باید دانست که طاق های دنده ای ضربی چگونه به وجود آمدند. سازنده طاق تویزه ای اساساً با تشکیل دو طاق آهنگ شروع می کند: خطوط کج تویزه ای در مرحله دوم در محل اتصال این دو طاق آهنگ تشکیل می شوند.
معماری گوتیک در فرانسه
در خلال قرن سیزدهم بعد از میلاد در فرانسه حکومت فیلیپ
اگوست به درجه ای از وحدت و یگانگی نائل آمد که تا آن زمان دیده نشده بود. البته
بعداً انگلستان ایالات زیادی از فرانسه تصرف کرد و به رغم قدرت رغابتی دوک های
بورگندی، تمایل به یکپارچگی و وحدت روز به روز بیشتر می شد. علاوه بر این وسایل
ارتباطی به تدریج بهتر می شد و نواحی مختلف از فعالیت های یکدیگر آگاهی بیشتری می
یافتند. این تغییرات سبب گردید به عوض اینکه یک سبک منفرد نورمان یا پرووانسی پدیدار
شود، سبک گوتیک فرانسوی به وجود آید. بویژه رشد شهرها دوران گوتیک را از رومانسک
متمایز می کند. زیرا رومانسک به نحو زیادی محصول صومعه ها بوده است. کلیسا
مرکز زندگی شهری بود، بیشتر فعالیت های مربوط به زندگی شهری در درون کلیسا
یا در جلوی آن انجام می شد. هر گروه از مردم شهر در ساختمان و تزئیم کلیسای بزرگ
شهر نقشی را بر عهده داشتند. ممکن است دسته های مختلفی از مردم شیشه های رنگین
پنجره ها را هبه کرده، یا مسؤولیت نمازخانه ای را به عهده گرفته و آن را به
قدیس مشوق خود اهدا کرده باشند. در مورد کلیسای شارتر، اهالی شهر خود را آماده
کردند تا به وسیله گاری و ارابه، سنگ ها را به محل کلیسا حمل کنند. شوق شرکت
در خدمات شخصی نخست با حرارت مذهبی مشتعل می شد ولی چاشنی غرور شهری را نیز با خود
به همراه داشت. هم چشمی بین شهرها نیز شدت گرفت و بر اساس همین بود که کلیسای
نوتردام در پاریس ساخته شد و بعداً به تبعیت از آن، کلیساهایی همچون کلیسای آمین و
کلیسای بووه نیز ساخته شدند.
کلیسای سنت اتین
کلیسای سنت دنی
اولین نمونه های درخور توجه سبک
گوتیک در اوایل دوازدهم در اطراف پاریس مشاهده می شود. ریشه های این سیک به منطقه
نورماندی و انگلستان نرمن برمیگردد. در نرماندی است که کلیسای سنت اتین در
کائن،مریوط به قرن یازدهم پدیدار می گردد. در اینجا برای اولین بار دیوارهای حجیم
تحلیل می روند و به قالب های دولایه تبدیل می شوند و به صورت عناصر ستون مانند خطی
درمی آیند. این عملکرد در دورهام به سقف ها نیز تعمیم پیدا کرد.
کلیسای لائون
کلیسای آمین
کلیسای شارتر
پلان کلیسای شارتر
همانطور که بیزانس در شرق جهان به عنوان پایتخت جهانی دوم جایگزین گشته بود، پاریس هم در غرب جهان همین نقش را داشت. ایل دوفرانس مانند صندوقچه ای بود که تمدن در آن محافظت می شد. اصول هنری گوتیک و ساختمان کلیساهای جامع ایل دو فرانس، کلیساهایی از جمله سنت دنی، لائون، شارتر، آمین، بووه، لاماتس و بورگز را در پاریس به وجود آورد و طرح این کلیساها به وسیله ی معماران بزرگ و هنرمند به سراسر اروپا منتقل گردید. هر بخشی از اروپای قرون وسطی، تأثیر خاص خود را بر معماری گوتیک گذاشت. آلمان، اسپانیا و انگلستان با هم متفاوت اند و هر کدام تاریخ مربوط به خود را دارند.
داخل کلیسای سنت دنی
ویژگی های مهم معماری گوتیک عبارت بودند از :
۱-طاق نوک تیز
۲- پشت بند
۳- طاق و تویزه
۴- قالب گیری
هر یک از این ویژگی ها در رومانسک صرفاً با حالت محتاطانه منعکس شده بودند. برای مثال طاق نوکتیز در سومین کلیسا در کلونی حدود ۱۱۰۰ میلادی به اجرا درآمد، اما هرگز خواب آن را هم ندیده بود که چنین چیزی می تواند طراحی کلیسا را به کلی متحول سازد.
کلیسای نوتردام پاریس
گوتیک در انگلستان، آلمان و
ایتالیا
گوتیک در انگلستان
گام های اصلی در تاریخچه ی گوتیک،
که در فرانسه شروع شد، در سایر کشورها دو چندان برداشته شد. بنابراین در اواخر قرن
دوازدهم و اوایل قرن سیزدهم دیگر شور رمانسک کم مانده بود که متوقف شود. سپس شیوه
محلی، زیر نفوذ شیوه فرانسوی یا جور دیگر، شکل گرفت. این یشوه های واگرا آنقدر
پرشمار است که در اینجا نمی توان به بحث درباره همه آنها پرداخت و به همین خاطر
فقط به مواردی بسنده خواهد شد.
کلیسای کانتربری
در سال ۱۱۷۴ میلادی در کلیسای
کانتربری آتش سوزی فجیعی رخ داد. به ویلیام آوسنس که سنگ تراش ماهری بود، مأموریت
داده شد تا محل جدیدی برای گروه کر طراحی کند. هر چه که ساخت آن به وسیله ی فردی
فرانسوی و برای یک اسقف نرمنی بود، با این حال کار جدید کاملاً ویژگی انگلیسی
داشت. به طور مثال کم ارتفاع تر از کلیساهای فرانسوی معاصر بود. ویلیام آوسنس طرح
کلیسای کلونی را که شامل جفت جناح هایی بود، ترکیب کرد که به نوبه ی خود طرحی
انگلیسی شد.
کلیسای ولز
اغلب کلیساهای جامع انگلیس
کلیساهای رهبانی بودند، در حالی که کلیساهای فرانسه برای روحانیون دنیوی ساخته می
شدند. این امر فقط نکته مذهبی نیست، بلکه نکته ای با اهمیت برای معماری و طراحی
شهری نیز محسوب می شود. کلیساهای انگلیسی از شرق به غرب کشیده بودند در حالی که
کلیساهای فرانسه نسبتاً کم طول باقی مانده اند و این بخصوص با توجه به ارتفاع زیادشان
کاملاً محسوس است. کلیساهای فرانسوی در وسط شهر، مشرف ه خانه های کوچکی ودند.
کلیساهای انگلیسی گروه های زیادی را از رج ها را دارد که ارتفاعشان بیش از درختان
است.
کلیسای سالزبوری
گوتیک در آلمان
معماری گوتیک
در آلمان بسی کندتر از انگلستان ریشه گرفت. تا میانه قرن سیزدهم سنت رومی
وار آمیخته با یادگارهایی پایدار از شیوه ی اوتونی، سلطه ی خود را حفظ می کرد.گرچه
عناصر نو ظهور گوتیک پیشین نیز به تدریج به آن افزوده می شد. از حدود سال ۱۲۵۰
میلادی به بعد شیوه ی گوتیک مترقی ایل دو فرانس در ناحیه ی رانیلاند آلمان نفوذذ
آشکار یافت، به طوری که می توان گفت ساختمان کلیسای بزرگ کلن(شروع شده به سال
۱۲۴۸) اقدامی جاه طلبانه بود، در ایجاد بنای برتر و تکامل یافته تر از کلیسای
آمین. اما عجیب آنکه کلیسای کلن تا مدت ها به صورت جزئی ناقص باقی ماند و در همین
دوران اخیر بود که ساختمانش کامل شد. در شیوه گوتیک آلمان، بیش از همه چیز ساختن
کلیسای تالاری شکل معمول گردید. این گونه کلیسا که دارای شبستان و راهروهایی هم
ارتفاع بود، از معماری رومانسک منشعب می گردید. کلیساهای گوتیک آلمان به صورت
کلیساهای تالاری شکل رشد پیدا کرد و محبوبیت خاصی یافت. تالار بزرگی که چون جایگاه
کر در سال های ۱۳۷۲-۱۳۶۱ میلادی به کلیسای سن زبالد در نورمبرگ الحاق شد، یکی از
چند نمونه ممتازی است که در آلمان مرکزی بر جای مانده است.
کلیسای جامع استراسبورگ
کلیسای
اولم
گوتیک در ایتالیا
شیوه گوتیک در ایتالیا صورتی کاملاً متمایز از معماری بقیه اروپا به خود گرفت. از همان اواخر قرن دوازدهم، دیرهای سیسترسی در شمال و مرکز ایتالیا بر پا شدند. این در حالی بود که نقشه ی اصلی آنها، مستقیماًاز دیرها ساخته شده به دست رهبانان در فرانسه پیروی می کرد. یکی از ممتازترین آنها، کلیسای دیر فوسانووا واقع در حدود هشتاد کیلومتری جنوب رم است، که به سال ۱۲۰۸ میلادی تقدس یافت. نقشه ی ساختمانی کلیسا نوع ساده شده ای است از نقشه ی کلیسای سالزبوری، و داخل تناسب خوش بنا شباهت زیادی با عموم دیرهای سیستری آن زمان دارد. برج های نما حذف گردیده اند و فقط برجی بر محل تقاطع بازویی و شبستان بر پا شده است تا با آرمان زهد و سادگی فرقه ی سیسترسیان سازگار باشد. طاق های متقاطع با آنکه بر هلال های تیزه دار استوار شده اند، و رگه های مورب (دوگوش) ندارند. پنجره ها کوچک است و جزئیات معماری سهم بزرگی از همان صلابت و استحکام رومانسکی را در خود حفظ کرده است.
کلیسای جامع دوئومو
کلیسای جامع دوئوموی فلورانس، نمونه کلاسیک کلیاسهای جامع گوتیک ایتالیاست. ساخت این کلیسای جامع در سال ۱۲۹۶ میلادی به دست آرنولفودی کامبیو آغاز شد که جزء اولین مجسمه سازان فلورانسی بود. بر خلاف تصور عموم که این بنا را به عنوان دوئوموی آرنولفو می شناسند. بخش اعظم این کلیسای جامع پس از سال ۱۳۵۷ میلادی بر اساس طرح جدید فرانچسکو تالنتی ساخته شد.
کلیسای جامع میلان بزرگترین کلیسای
گوتیک ساخته شده در ایتالیاست. ساختمان کلیسای جامع میلان در سال ۱۳۸۶
میلادی آغاز گردید. نقشه ی اصلی آن مدت ها مورد مناقشه ای بزرگ در میان معماران
محلی و خبرگانی بود که از فرانسه و آلمان به مشاوره دعوت شده بود. حاصل کار آنها
را متأسفانه نمی توان ترکیبی اصل از سنت های شمالی و جنوبی دانست. بلکه برعکس،
باید آن را ترکیبی ناهنجار- گرچه جاه طلبانه – و سنگین شده در زیر بار تزئیناتی به
شیوه ی گوتیک متأخر بر شمرد.
کلیسای جامع میلان
تنظیم و گرداوری:فاطمه پهلوان زاده